هموطنان گرامی سلام.وقت بخیر.
هموطن ایرانی جهت رفتن به صفحه اصلی دانلود فایل با عنوان مبانی نظری الگوهای تدریس (فصل دوم) بر روی دکمه دریافت فایل کلیک نمایید
مبانی نظری الگوهای تدریس (فصل دوم)
دانلود مبانی نظری الگوهای تدریس در قالب فایل word در حجم 27 صفحه بطور کاملاً ویرایش شده به همراه منابع استفاده شده و
مشخصات فایل
تعداد صفحات | 27 |
حجم | 0 کیلوبایت |
فرمت فایل اصلی | doc |
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
توضیحات کامل
دانلود مبانی نظری الگوهای تدریس (فصل دوم) در قالب فایل word در حجم 27 صفحه بطور کاملاً ویرایش شده به همراه منابع استفاده شده و …
————————————————————————
بخشی از متن :
تدریس
تعاریف زیادی از تدریس انجام گرفته است. یک سلسله فعالیت های منظم و هدفدار و از پیش طراحی شده (صفوی، 1375). بیان صریح معلم درباره ی آنچه باید یاد گرفته شود (همان منبع). به وجود آوردن تغییر مناسب در رفتار شاگرد (دیویس، 1377). شعبانی (1383) تدریس را تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد می داند. تدریس فعالیتی است كه در كانون و نقطه تلاقی همه عناصر آموزشی قرار دارد و مهمترین عملكرد معلم در كلاس درس محسوب می باشد كه زمینه را برای یادگیری فراهم میسازد. تدریس فرایند تسهیل كننده ی یادگیری است (مرادی و همکاران، 1390).
رویکرد جدید در تدریس
امروزه دیدگاه بشر از تدریس صرف در کلاس درس فراتر رفته و رویکردها و گرایشهای جدید که حاصل یافته های علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه شناسی و مدیریت هستند، در عرصه تدریس و معلمی توجه دارد، این رویکردها سبب می شوند که معلمین با وسعت نظر بیشتری به تدریس و نقش خود بنگرند و با بکارگیری آنها کیفیت یادگیری و رشد همه جانبه دانش آموزان را بهبود بخشند (سمیعی رومدشتی، 1388).
امروزه تدریس، در آموزش و پرورش فقط «تدریس و یاددادن» نیست، بلکه «برانگیختن و راهنمایی یادگیری و یادگیرندگان» است. معلم موفق، معلمی نیست که تنها آموزش می دهد، بلکه کسی است که فرصتهای یادگیری را فراهم می سازد (شعارینژاد، 1381).
الگوهای تدریس
الگو، معمولاً به نمونه ی کوچکی از یک شیء یا به مجموعه ای از اشیای بی شمار گفته م یشود که ویژگیهای مهم و اصلی آن شیء بزرگ یا اشیاء را داشته باشد. الگوی تدریس، چهارچوب ویژه ای است که عناصر مهم تدریس در درون آن قابل مطالعه است. انتخاب یک الگوی تدریس، بستگی به نوع آگاهی معلم از فلسفه و نگرشهای تعلیم و تربیت خواهد داشت (سمیعی رومدشتی، 1388).
الگوهای تدریس ابزار مهمی برای گشودن راه سازماندهی آموزش و پرورش، برای بهره گیری از انواع هوش و افزایش یادگیری است. بنابراین بسیاری از تفاوتهایی که در اغلب آموزشهای سنتی بازدارنده یادگیری هستند، مانند تفاوتهای جنسی، نژادی، فرهنگی و زمینه های اقتصادی- اجتماعی، در مقابل قدرت آموزش و پرورش با الگوهای تدریس که ابزار آموزش به خویشتن را در اختیار دانش آموزان قرار می دهد، ناچیز است (بهرنگی؛ آقایاری، 1383).
هنر معلم در انتخاب الگوها و روشهای تدریس نمایان میشود شاید بتوان گفت به تعداد معلمان روش تدریس وجود دارد؛ چرا كه روشهای تدریس بیشتر شخصی هستند. هر معلمی به تجربه و گذشت زمان شناخت نسبتاً كاملی از خود و ضعفها و قوت هایش به دست می آورد و با تکیه بر خلاقیت، ابتكار و نوآوری شخصی خود روش تدریس مناسب را انتخاب می كند. اما الگوهای عامتری هم برای روش تدریس وجود دارند و در حقیقت چارچوب هایی هستند كه روشهای تدریس درون آنها جای دارند (آزمون، حسنلو، 1391).
باید باور كرد كه روزگار «معلم محوری» سپری شده و عصر تازة دانش آموز محوری آغاز شده است. امروزه نظام آموزش را بردار دو سویة معلم و شاگرد مشخص می كند و به مدد وارد شدن دانشآموزان به دنیای تدریس، معلم به راحتی می تواند براساس توانایی شاگردان خود، الگو یا الگوهای مناسب آموزشی را انتخاب كند. نه تنها به كفیت تدریس بهبود بخشد، بلكه فرصتی برای بروز استعدادها، خلاقیتها و مهارتهای فردی در اختیار دانش آموزان قرار دهد اما چشم دوختن به معلم و دقیق شدن به پالایش و نو شدن او کافی نیست. توجه به لایة دوم نیز كه همان كیفیت شغلی است، ضروری به نظر میرسد. معلم باید از كفایت شغلی مناسب برخوردار باشد تا بتواند با اطمینان و آرامش، پذیرای تحولات پیرامون خویش باشد. معلم به عنوان كلید طلایی كیفیت تدریس، می تواند متضمن پوست اندازی كالبد قدیمی مدارس باشد. در فرایند آموزش، معلم اثربخش معلمی است كه ضمن آشنایی با انواع روشهای تدریس با بهرهگیری از الگوهای گوناگون تدریس و با توجه به موضوع درس، اهداف آموزشی، شرایط محیط و … الگوی مناسب را انتخاب كند و با تدریس مؤثر، موجبات حفظ پویایی و تكامل را در دانش آموزان به وجود آورد (آزمون، حسنلو، 1391).
طبقه بندی الگوهای تدریس
در یك تقسیم بندی، الگوهای تدریس به دو دسته عمده الگوهای مكانیستی و الگوهای ارگانیستی تقسیم می شوند. در الگوی مكانیستی كه الگویی بسیار قدیمی است، شاگرد به عنوان موجودی غیرفعال، تهی و انفعالی در نظر گرفته می شود كه ذاتاً تنبل و تن پرور است. مطابق این الگو، فعالیت در اثر فشار نیروهای خارج انجام می گیرد. بنابراین، هدف آموزش و پرورش انتقال فرهنگ، پر كردن ذهن شاگرد و شکل دادن رفتار او مطابق با روشهای از قبل تعیین شده است. این الگو بیشتر «معلم مدار» نامیده می شود. هدف این گونه الگوهای یادگیری فقط گذراندن امتحان به منظور ارزیابی حافظه است. در مقابل الگوهای مكانیكی، الگوهای ارگانیكی مطرح می شوند که طبق آنها، توجه به شاگرد و توانایی های او از اهمیت خاصی برخوردار است. مطابق این الگو شاگرد به عنوان موجودی كه ذاتا فعال است در نظر گرفته می شود. و هدف آموزش و پرورش بهبود و پرورش مداوم افراد در جهت به ظهور رساندن توانایی های بالقوة آنان است. این الگو را الگوی «شاگرد مدار» نیز نامیده اند (آزمون، حسنلو، 1391).
————————————————————————
بخشی از منابع :
– شعبانی، حسن، 1386، روش تدریس پیشرفته، چاپ دوم، تهران: انتشارات سمت.
– مرادی، مسعود؛ فردانش، هاشم؛ مهرمحمدی، محمود؛ موسی پور، نعمت الله، 1390، مبانی و ویژگیهای یك الگوی تدریس برای انواع دانش روش كاری، فصلنامهی روانشناسی تربیتی، شماره بیستم.
– آزمون، جواد؛ حسنلو، محمدباقر، 1391، معلمان تربیت بدنی و الگوهای تدریس، آموزش تربیت بدنی، دوره سیزدهم/شماره 2.
– جوادی پور، محمد؛ عسگری، مجیدعلی؛ کیامنش، علیرضا و محمد جنیری، 1385، طراحی و اعتبار بخشی الگوی مطلوب برنامة درسی تربیت بدنی دورة ابتدایی ایران، نشریة پژوهش در علوم ورزشی، شماره12.
– ملائی نژاد، اعظم، 1391، صلاحیتهاى حرفهاى مطلوب دانشجو معلمان دورة آموزش ابتدایى، فصلنامه نوآوریهاى آموزشى، شمارة 44، سال یازدهم.
– شاه نعمتی، سیده زهرا؛ فانی، حجت الله، 1387، مقایسه اثر پیش سازمان دهنده و روش سخنرانی در افزایش یادیاری و وسعت انتقال و رابطهی آن با سطح عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر پایهی چهارم ابتدایی شهر مرودشت، پژوهشنامه تربیتی، سال چهارم، شماره 16.
– Grant, Carl A. & Maureen Gillette (2006). A Candid Talk to Teacher Educators about Effectively Preparing Teachers Who Can Teach Everyone’s Children, Journal of Teacher Education , Vol. 57, No. 3
– Avalos, Beatrice. (2005). Learning to teach in the knowledge society: The cace of chile, in juan manuel moreno, Learning to teach in the knowledge society, final report World Bank.
-Pregnet, R. (2000). Teaching Methods and group work. Charting your course: how to prepare to teach more effectively. Atwood Publishing, Madison, Wisconsin, pp 74-98.
– Gordon, Mordechai. (2008). Between Constructivism and Connectedness, Journal of Teacher Education,Vol 59, No 4, PP 322-331.
توضیحات بیشتر و دانلود
صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود